چون شب یکصد و بیست و یکم برآمد

ساخت وبلاگ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! آن جوان با تاج‌الملوک گفت که: دختر گفت: مرا بیم از آن است که به مصیبتی گرفتار شوی و پس از دختر عمّت کس نباشد که تو را خلاص کند. هزار حیف از دختر عمّت. کاش من او را پیش از مرگ می‌شناختم و به نیکویی‌های او که با من کرده پاداش می‌دادم. خدا او را بیامرزد که او...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

چون شب یکصدم برآمد...
ما را در سایت چون شب یکصدم برآمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2shahrzadeqessegoo3 بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت: 0:57