شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! مرزوان با سیده گفت: شاید خدا مرا به چیزی آگاه کند که خلاص تو در آن باشد. سیده بدور گفت: ای برادر! حدیث من گوش دار که من شبی در ثلث آخر شب از خواب بیدار گشتم...
ادامۀ قصه را اینجاگوش کنید.
برچسب : نویسنده : 2shahrzadeqessegoo3 بازدید : 16