چون شب یکصد و نود و پنجم برآمد

ساخت وبلاگ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! وزیر نیکویی به جان مرزوان کرد و از غرقابش به درآورد. آن‌گاه گفت: بدان که من از غرقاب تو را نجات دادم. مبادا اینکه تو کاری کنی که سبب هلاک من و تو باشد. مرزوان گفت: این سخن از بهر چه بود؟

ادامۀ قصه را اینجاگوش کنید.

چون شب یکصدم برآمد...
ما را در سایت چون شب یکصدم برآمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2shahrzadeqessegoo3 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 16:05